حسین شریعتمداری
۱- اواخر اردیبهشت ماه سال گذشته، وقتی در یادداشتی با عنوان «لایحه عفاف یا گسترش بیحجابی؟!» به ارزیابی این لایحه پرداختیم و با بررسی مستند برخی از مواد آن نتیجه گرفتیم که «این لایحه نه فقط از پدیده پلشت بیحجابی جلوگیری نمیکند، بلکه به گسترش بیحجابی نیز دامن میزند»! شماری از مسئولان و دوستان دلسوز گلایه کردند که تند رفتهاید! و حال آن که یادداشت مورد اشاره با استناد به متن لایحه عفاف نوشته شده بود و... امروزه اما، اگرچه لایحه یادشده هنوز در کوچه پس کوچههای دستگاه قضائی و دولت و مجلس و شورای نگهبان چرخ میخورد و به تصویب نهائی نرسیده است ولی با توجه به گسترش بدون مانع پدیده خانمانسوز کشف حجاب، این احتمال قوت بیشتری گرفته است که انگار هدف نهائی -و البته پنهان- لایحه یاد شده همانگونه که پیشبینی شده بود گسترش بیحجابی و برداشته شدن موانع پیشروی این پدیده پلشت بوده است!... اگر اینگونه نیست، وضعیت کنونی حجاب برای چیست؟!
۲- با عرض پوزش از برخی مسئولان محترم در دولت، قوه قضائیه، مجلس و شماری دیگر از دستاندرکاران، باید گفت که متاسفانه این عزیزان در ماجرای مورد اشاره فریب خوردهاند! چند ماه قبل هم تلویحاً به این نکته اشاره داشته و از مسئولان محترم پرسیده بودیم تهیه و تدوین لایحه حجاب بر اساس کدام نیاز ضروری صورت گرفته است؟! و آورده بودیم «در حالی که در دو ماده ۶۳۸ و ۶۳۹ قانون مجازات اسلامی و قانون نحوه رسیدگی به تخلفات و مجازات فروشندگان لباسهایی که عفت عمومی را جریحهدار میکند، تکلیف قانونی مراجع ذیربط به وضوح و با صراحت مطرح شده است، تهیه و تدوین لایحه جدید چه ضرورتی داشته است»؟! و تاکید کرده بودیم «ممکن است گفته شود که پیدایش پدیده پلشت کشف حجاب در ماههای اخیر، تهیه لایحه جدید را ضروری کرده است! که به عنوان دومین سؤال باید پرسید چرا نمیفرمائید پدیده کشف حجاب به علت بیتوجهی مسئولان دستاندرکار به قوانین موجود بوده است؟! مگر در قوانین موجود برای مقابله با بیحجابی احکام مشخص و روشنی وجود ندارد؟! آیا به این قوانین عمل شده است و نتیجه نداده است»؟! بدیهی است که بیتوجهی به قانون، با هنجارشکنی نیز همراه خواهد بود. بر فرض که تهیه و تدوین قانون تازهای برای حجاب ضرورت داشته است! سؤال این است چرا مادام که قانون جدید به تصویب نرسیده است، این پدیده خسارتآفرین به حال خود رها شده و برای پیشگیری از آن به قوانین موجود عمل نشده است؟ آیا این بیتوجهی مصداق صریح قانونشکنی و «ترک فعل» نیست؟! بدیهی است که هست!
۳- علاوهبر آن که درباره ضرورت تهیه لایحه مزبور تردیدهای جدی وجود دارد! گردش کار آن نیز سؤالبرانگیز است. میپرسید چرا؟! خُب، بخوانید و قضاوت کنید. بیش از یکسال از ماجرا میگذرد و موضوع هنوز سامان نیافته است! این لایحه در ۹ ماده از سوی دستگاه قضائی تهیه و به دولت فرستاده شد. دولت آن را به ۱۵ ماده افزایش داد و به مجلس فرستاد. مجلس ابتدا لایحه را در ۶۰ ماده و سپس ۷۰ ماده و نهایتاً به ۷۱ ماده افزایش داد! متن لایحه را مطالعه بفرمائید!
اول این که؛ سرشار از کلیگوئی است و از اینروی به «کلیات ابوالبقاء» بیشتر شبیه است تا متن یک لایحه قانونی!
و دوم؛ متن برجام که بعداً معلوم شد حتی آقای ظریف هم آن را به درستی نخوانده است در مجموع ۵۴۵۲ کلمه بود و متن ۷۱ مادهای لایحه عفاف و حجاب با ۳۲۴۲۱ کلمه تنظیم شده است، یعنی تقریباً ۶ برابر برجام! باید به این نکته توجه داشت که مطولنویسی! یکی از ترفندهای حقوقی است که عمدتاً با دو هدف اصلی دنبال میشود. اول؛ پنهان کردن ماده اصلی مورد نظر در انبوه کلمات و دوم؛ منصرف کردن مسئولان از مطالعه دقیق متن و مراجعه به مشاوران! تعجبآور است که چرا مسئولان دستاندرکار به این نکته توجه نکردهاند! به گفته حضرت امیر علیهالسلام «اذ ازدهم الجواب خفی الصواب... پاسخها که زیاد شود، حقیقت پنهان میماند».
۴- این نکته نیز گفتنی است که وقتی پای نقد مصلحانه لایحه عفاف به میان کشیده میشود، برخی از سر ناآگاهی و شماری نیز از روی بداندیشی اصرار دارند که منتقدان را به طرفداری از بگیر و ببند و برخوردهای سخت متهم کنند و حال آن که به قول حکیمانه رهبر معظم انقلاب؛ «خیلی از کسانی که کشف حجاب میکنند توجه ندارند که چه کسی پشت این سیاست رفع حجاب و مبارزه با حجاب است -جاسوسهای دشمن، دستگاههای جاسوسی دشمن دنبال این قضیه هستند- اگر بدانند حتماً نمیکنند» بنابراین، سخن از یکسو، برخورد سخت و پشیمانکننده با ماموران پشتصحنه است که اندک و کمشمارند و از سوی دیگر نجات کسانی است که از واقعیت ماجرا بیخبرند و نمیدانند که امروزه کشف حجاب علاوهبر حرام شرعی، بخشی از جنگ ترکیبی دشمن علیه ایران و ایرانیان است (حرام سیاسی).
۵- حالا به بخشی از بیانات حضرت آقا در دیدار رمضانی مسئولان نظام با ایشان توجه کنید. دقیقاً بر ساختگی و تحمیلی بودن چالش حجاب تاکید میفرمایند، همان نکته اساسی که متاسفانه از نگاه مسئولان محترم پنهان مانده بود. رهبر معظم انقلاب از مسئله حجاب با عنوان یک «چالش تحمیلی» بر کشورمان یاد کرده و فرمودند «کسانی نشستند و نقشه کشیدند و برنامهریزی کردند که حجاب بشود یک مسئله در کشورمان. در حالی که چنین مسئلهای در کشور وجود نداشت. مردم داشتند زندگی میکردند با شکلهای مختلف». حضرت ایشان در ادامه بر شرعی و قانونی بودن حکم حجاب و ضرورت رعایت آن تاکید کرده و با اشاره به کانون بیرونی کشف حجاب و لزوم درک این نکته فرمودند: «امروز [دشمنان] روی مسئله برداشتن حجاب بانوان تلاش میکنند ولی این اول کار است. هدف این نیست. هدف دشمن آن است که وضع کشور را برگردانند به وضعیت قبل از انقلاب... بنده اطمینان دارم که بانوان کشورمان حتی کسانی که یک مقداری در زمینه حجاب سهلانگاریهایی هم دارند، اینها دلبسته اسلامند. وابسته نظامند. بارها گفتهام که با این دید باید نگاه کرد. بنده معتقدم در دولت و در قوه قضائیه و در بخشهای مختلف در این زمینه مسئولیت وجود دارد و باید به مسئولیتهای قانونی و شرعی خود عمل کنند. خود بانوان ما در این مسئله بیش از همه مسئولیت دارند».
۶- و بالاخره، تمامی شواهد موجود و بسیاری از اسناد غیر قابل تردید حکایت از آن دارند که پدیده پلشت کشف حجاب یک توطئه حسابشده از سوی دشمنان ایران اسلامی است که برخلاف ظاهر آن، نه فقط علیه زنان کشورمان بلکه برای مقابله پنهان و تدریجی با هویت اسلامی جامعه طراحی شده و به صحنه آورده شده است و اکنون که بعد از گلایه رهبر معظم انقلاب حرکت و تلاش تازهای برای مقابله با این پدیده خانمانسوز آغاز شده است باید به این نکته توجه ویژهای داشت که پدیده کشف حجاب خاستگاه و ریشه بیرونی دارد و علاوهبر سرویسهای اطلاعاتی بیگانه کسانی هم در داخل کشور برای این هنجارشکنی اجیر شدهاند. مقابله با این جریانات هنجارشکن و پادوهای داخلی دشمن نیازمند کشف آنها و قاطعیت در برخورد پشیمانکننده با آنان است. اگر مسئولان و دست اندرکاران محترم، جوانان میهن اسلامی را فرزندان خود میدانند -که باید بدانند و میدانند- باید نجات فریبخوردگان از چنگال پدیده پلشت کشف حجاب را تکلیف شرعی و انساندوستانه خود تلقی کنند و خدای نخواسته تحت تاثیر خناسان تصور نکنند که اجازه ادامه گرفتاری آنان در چنبره پلید کشف حجاب دلسوزی و به اصطلاح مدارا با آنان است! بدیهی است که اگر خدای نخواسته فرزند دلبندتان به مواد مخدر معتاد شود، تهیه مواد برای ادامه اعتیاد او را خیانت به فرزندتان میدانید و نه اقدامی دلسوزانه!
حاصل آن حضور، انتخاب ۲۴۵ نفر از ۲۹۰ نمایندهای است که باید وارد مجلس میشدند، اما تعیین تکلیف برای ۲۲ حوزه همچنان باقی است و ۴۵ کرسی همچنان بدون نماینده مانده است. طبق آنچه وزارت کشور اعلام کرده روز جمعه ۲۱ اردیبهشت قرار است دور دوم انتخابات برگزار شود و ۹۰ نامزد راه یافته به این مرحله با هم رقابت کنند.
۴۵ صندلی میزان کمی نیست که از آن بتوان غافل شد و به سادگی از کنار آن گذشت. ۴۵ صندلی حتی میتواند یک اقلیت مؤثر در مجلس را شکل دهد که در شکل دادن به بخشی از تصمیمات مجلس مؤثر باشند. میتواند ترکیب هیئت رئیسه مجلس را تغییر دهد و در شکلگیری ترکیب کمیسیونهای مجلس نیز مؤثر باشد. جالب آن است که بخش عمده از رقابتهای باقی مانده در شهرهای بزرگی، چون تهران، اصفهان و تبریز است که از میزان رأی بالایی نیز برخوردارند. به عنوان نمونه در پایتخت فقط تکلیف ۱۴ نماینده مشخص شده و تعیین تکلیف بیش از نیمی از نمایندگان (۱۶ نفر) به مرحله دوم رفته است. در این مرحله نیز انتخاب شایستگان در کنار میزان مشارکت رأیدهندگان، همچنان مهمترین مسئله انتخابات است، چراکه میتواند به کیفیت بخشی مجلس کمک شایانی کند.
بنابراین، انتظار است که باز هم تلاش شود با حضور پرشور مردم در آن ۲۲ حوزه کار تشکیل مجلس دوازدهم تمام گردد. در این مسیر همه دستگاههای اثرگذار بر افکارعمومی و همه آنهایی که اعتباری نزد ملت دارند، باید برای رونق بخشیدن به مرحله دوم نیز تلاش کنند. رسانه ملی نیز باید برنامههای خود را برای رونق بخشیدن به انتخابات آغاز کند تا به تدریج از حال و هوای تعطیلات عیدانه که افکار عمومی را مشغول به خود کرده است، فاصله بگیریم و به مرحله دوم انتخابات و تحقق انتخابی درست و شایسته بیندیشیم.
در این مرحله نیز باز هم شاهد رقابت سیاسی گروههای سیاسی مختلف که هواداران متفاوتی دارند، خواهیم بود و انتظار آن است که نامزدها بتوانند با رعایت اخلاق و قانون، در شکل دادن به رقابتی سالم، منصفانه و اخلاقی کمک نمایند و به جای آنکه وقت خود را صرف رقیب کنند، به اثبات کارآمدی و ارائه برنامه خود برای حل مشکلات کشور مشغول باشند، چراکه بدون شک این مشی و مرام است که میتواند موجب ایجاد امید جامعه به حل مشکلات کشور و پرانگیزه شدن برای شرکت در انتخابات گردد.
متأسفانه در دوره اول، در برخی از حوزههای انتخاباتی، رقابتهای ناسالم موجب کدورت افکار عمومی گردید، به نحوی که تذکرات جدی رهبری را نیز به همراه داشت. رویکردهایی که هر چند ممکن است ما را به طور موقت به صندلی قدرت نزدیک کند، اما در نهایت بازنده میدان خواهد کرد.
تحقق انتخاباتی پرشور و حداکثری، در فضایی کاملاً آزاد و امن و در چارچوب قانون که حاصل آن نیز انتخاب شایستگان و کارآمدان باشد، خواهد توانست رضایت را برای همه طرفهای انتخابات فراهم آورد و حاصل آن شکلگیری مجلسی قویتر از مجالس پیشین باشد.
علیرضا تقوی نیا
در روزهای اخیر اظهارات نجاح محمدعلی تحلیلگر عراقی راجع به نقش برخی از عناصر دولت سوریه در ترور فرماندهان ایرانی منتشر شد که بازتاب زیادی داشت.
وی در یک ویدئو ادعا کرد که سوری ها از حضور ایران در کشورشان ناراضی هستند و به همین دلیل مکان حضور فرماندهان ایرانی را به اسرائیل می دهند. نجاح محمد علی در انگلستان ساکن است و اطلاعات دقیقی از آنچه در منطقه می گذرد، ندارد. این یک واقعیت است که عمده اعضای حزب بعث سوریه ، دل خوشی از حضور نیروهای ایران در این کشور ندارند و سیاست های جمهوری اسلامی را منطبق با اصول حزب بعث نمی دانند.
برای مثال آنها با هرگونه تبلیغ و حاکمیت اسلامی سیاسی چه از جانب مذاهب شیعه، سنی یا زیدی مخالف اند و آن را مغایر سکولاریسم مدنظر خود می دانند.
ایضا حزب بعث یک حزب ناسیونالیست افراطی عربی است که حضور نیروهای وابسته به یک دولت غیر عرب را بر نمی تابد.
در تاریخ روابط سیاسی سوریه و ایران در ۴۵ سال اخیر ، مرحوم حافظ اسد و جانشینش، جزو معدود حامیان رابطه نزدیک با جمهوری اسلامی به شمار می روند و در این خصوص حتی مورد انتقاد بسیاری از اعضای پرنفوذ نظام بعثی نیز واقع شده اند.
برای مثال در شرایط فعلی ، غیر از بشار اسد و خانم بُثینه شعبان ، کمتر کسی نسبت به جمهوری اسلامی ارادت و علاقه ویژه و علنی دارد.
دولت سوریه بر اثر جنگ داخلی ۱۰ سال اخیر به شدت تضعیف و فرسوده شده و ترجیح آن، حل معضلات داخلی است نه مسئله فلسطین و ضدیت با اسرائیل.
سوریه یکی از فقیرترین کشورهای عربی به شمار می رود که درصدد است خود را بازیابی کند، در حالی که قسمت هایی از خاک این کشور هنوز به ترتیب در اشغال تروریست های تحریر الشام، دولت ترکیه، قسد و آمریکا است.
در این شرایط مسئولان سوری قطعا تمایل ندارند کشورشان میدان یک جنگ بزرگ با اسرائیل شود و زیرساخت هایشان نابود گردد.
دولت سوریه هنوز دلش با حماس صاف نشده است و اخوان المسلمین را دشمن خود می پندارد و در نبرد اخیر غزه تا جای ممکن از اظهار نظر خودداری میکند.
دولت سوریه بین دو متحد خود یعنی روسیه و ایران گیر کرده است؛ از طرفی نمی تواند ایران را نادیده بگیرد و از طرفی سعی دارد روسها را از خود دلگیر نکند.
البته واقعیت اینست که بشار اسد به تهران اعتماد بیشتری دارد اما روسها برای او مزایایی دارند که جمهوری اسلامی ندارد؛ مانند حق وتو در شورای امنیت.
به همین دلیل از طرفی سعی دارد ایران را راضی نگه دارد و مانع از حضور نیروهای وابسته به آن در جولان و گذرگاه حساس قائم-بوکمال نشود و از سوی دیگر تلاش می کند خاکش مبداء حمله گسترده علیه اسرائیل نگردد؛ زیرا روسها به دلایل متعدد تمایلی به برهم خوردن توازن و نظم ژئوپلیتیکی غرب آسیا ندارند.
البته این ادعا که مسئولان سوری اطلاعات فرماندهان ایرانی را به اسرائیلی ها می دهند کذب محض بوده زیرا سوری ها اسرائیل را دشمن خود می دانند که بخش مهمی از خاکشان را اشغال کرده است.
لکن نمی توان این نکته را نیز منکر شد که سیستم اطلاعاتی اسرائیل در سوریه به دلایلی همچون فقر شدید مردم و بحران داخلی توانسته نفوذ بالایی به دست آورد و منابع خبری زیادی را جذب کند.
در واقع اشراف اطلاعاتی اسرائیل در سوریه بالاست نه این که دولتمردان سوری به عمد گرای فرماندهان ایرانی را به این رژیم می دهند.
دولت سوریه از اهمیت و جایگاه ایران برای حفظ بقا ، تمامیت ارضی خود و مقابله با تهدیدات مختلف امنیتی و نظامی از جمله گروههای تکفیری آگاه است و خروج نظامیان ایران از خاک خود را به مصلحت نمی بیند اما آزادی قدس را نیز فعلا اولویت خود نمی داند.
محمدکاظم انبارلویی
ایران امروز در سایه بدخواهی کینهتوزانه بیگانگان و بدتر از آن بیتدبیری داخلی گرفتار بحرانهای متعددی شده که همچون بیماریهای مهلک سلامت و زندگی همراه با سربلندی او را تهدید میکنند. این بحرانها در حوزههای متعددی ازجمله اقتصاد، محیط زیست، فرهنگ عمومی و حتی حوزه باورهای شهروندان شکل گرفته و روزبهروز در حال گسترش و ریشهدوانیدن هستند و شوربختانه علامتی از تلاش برای چارهاندیشی و درمان از سوی مسئولان امر مشاهده نمیشود.
در حوزه اقتصاد سالهاست کشورمان نرخ پایین رشد اقتصادی را همراه با تورم دورقمی تجربه میکند. نتیجه این روند سقوط بخش بزرگی از جمعیت کشور به زیر خط فقر بوده است. همزمان با کاهش چشمگیر میزان رفاه خانوارهای ایرانی، برخی رقبای منطقهای کشورمان با سرعت در مسیر رشد اقتصادی قدم برداشته و جایگاه خود را در نظام اقتصاد جهانی تثبیت میکنند. برای درک بهتر این واقعیت تلخ فقط کافی است بگوییم در فاصله ۵۰ سال گذشته تولید ناخالص داخلی سرانه ترکیه در مقایسه با ایران از کمتر از دوسوم به بیش از ۲.۵ برابر افزایش یافته است.
بروز اختلاف چندبرابری بین تولید ناخالص داخلی سرانه هر کشوری با کشورهای همجوار خودبهخود قابلیت تبدیل به یک دشواری امنیتی را دارد. علاوهبراین در سالیان اخیر شاهد تلاش بیوقفه کشورهای منطقه برای ایجاد زیرساختهای ارتباطی و گسترش ظرفیت تجاری خود هستیم؛ اقداماتی که بیتردید جریان توسعه کشورمان را در طول حداقل ۵۰ سال آینده با دشواری روبهرو خواهد کرد.
هرچند در سالهای اخیر پیشرفتهای چشمگیری در بسیاری از شاخههای علوم و فنون داشتهایم، بروز دشواریهای جدی در مسیر اقتصاد ملی موجب شده، امکان استفاده از این دستاوردهای بسیار ارزشمند همچون بسیاری از داشتهها و انباشتههای دیگر فراهم نیاید.
در حوزه محیط زیست کشورمان شرایط بسیار دشواری را تجربه میکند. تخریب پوشش جنگلی برداشت بیحسابوکتاب از ذخایر آبهای زیرزمینی، فرونشست زمین، تخریب گسترده پوشش خاکی، آلودگی ذخایر آبی سطحی و زیرزمینی و افزایش خطر انقراض بسیاری از گونههای گیاهی و جانوری حاصل بیتوجهی به اصول حفاظت از محیط زیست است. گفتنی است چند سال پیش اقدام غیراصولی متولیان امر در انتقال تعدادی از گورخرهای منطقه خارتوران به منطقهای دیگر نتیجهای بسیار خسارتبار به دنبال داشت و البته هرگز شاهد تلاشی از جانب مسئولان بالاتر برای جلوگیری از تکرار چنین وقایعی نبودهایم.
چنین بیتوجهی مرگباری را درباره میراث فرهنگی کشورمان نیز شاهد هستیم. در این حوزه بسیار مهم متولیان امر حتی حاضر به تهیه دو متر طلق برای حفاظت از سنگنبشته گنجنامه همدان نیستند!
در حوزههای اجتماعی و فرهنگی شرایط حتی اسفبارتر است. مهاجرت گسترده نخبگان و دانشآموختگان جوان هرگز نگرانی محسوس متولیان امر را به دنبال نداشته است. در مقابل تلاش بیوقفه و شبانهروزی برای ارائه تصویری گزینششده از تاریخ غنی ایران به نسل جوان، اقدامی که باید آن را نوعی تاریخکشی تلقی کرد، شرایطی را فراهم کرده که بسیاری از جوانان کشور نتوانند رابطهای عاطفی با ایران برقرار کنند. این امر نیز به گسترش و ترویج تمایل به مهاجرت و ترک زادگاه شدت بخشیده است.
به این فهرست موارد متعدد دیگری را نیز میتوان افزود. اینهمه نشان میدهد که موجودیت ایران باشکوه و زیبا واقعا به خطر افتاده و شوربختانه دولتمردان تمام همّ خود را فقط در این زمینه صرف میکنند که تقصیر کاستیهای موجود را گردن دولت قبلی (یا همان بهاصطلاح بانیان وضع موجود!) بیندازند و اصلا برنامهای برای دفع این همه خطرات بزرگ ندارند.
هزار سال پیش حکیم طوس نگرانی خود از خطرات زمانه را در شعری ماندگار بیان کرده است. اما امروز این ایران زیبا و باشکوه در سایه بیتدبیری طولانیمدت در معرض خطری بزرگ قرار گرفته و از سوی دیگر در سایه همین بیتدبیریها نسل شیر ایرانی منقرض شده و پلنگ ایرانی نیز در آستانه انقراض است.
امروز ایراندوستان چارهای جز تلاش هماهنگ و خردمندانه برای یافتن راه برونرفت از این بحران همهجانبه و دفع اینهمه خطر خانمانبرانداز ندارند. هدایت این قدرت سیلآسا استفاده کرد.
ارسال نظرات